روانگسیختگی یا اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی (به انگلیسی: Schizophrenia) یک اختلال روانی است که مشخصه آن از کار افتادگی فرایندهای فکری و پاسخگویی عاطفی ضعیف میباشد.[۱] این بیماری معمولاً خود را به صورت توهم شنیداری، توهمهای جنون آمیز یا عجیب و غریب، یا تکلم و تفکر آشفته نشان میدهد، و با اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی قابل توجهی همراه است. شروع علائم معمولاً در دوران نوجوانی رخ میدهد، با یک شیوع در طول زندگی جهانی در حدود ۰٫۳–۰٫۷٪.[۲] تشخیص بر اساس مشاهده رفتار و تجارب گزارش شده بیمار است.
به نظر میرسد ژنتیک، محیط اولیه، نوروبیولوژی، و فرایندهای روانی و اجتماعی از عوامل مهم مؤثر باشند؛ به نظر میرسد برخی از مواد مخدر تفریحی و داروها باعث ایجاد یا بدتر شدن علایم میشوند. پژوهش حاضر بر روی نقش نوروبیولوژی متمرکز شده است، اگر چه هیچ علت ارگانیک مجزایی یافت نشد. ترکیب بسیار محتمل علائم بحثهایی را در مورد اینکه آیا تشخیص نشان دهنده یک اختلال واحد است یا تعدادی از سندرمهای گسسته، بر انگیخته شده است. با وجود اینکه ریشه لغت در یونانی skhizein (σχίζειν، «گسستن») و phrēn, phren- (φρήν, φρεν-؛ «ذهن») است، اسکیزوفرنی به معنی «ذهن گسیخته» نیست و همانند اختلال شخصیت تجزیهای نمیباشد- که به عنوان «اختلال شخصیت چندگانه» یا «هویت پریشی» نیز شناخته میشود - شرایطی که اغلب در ادراک عمومی با آن اشتباه گرفته میشود.[۳]
نقطه اتکای درمان، داروهای آنتی سایکوتیک (ضد جنون) است، که عمدتاً فعالیت [گیرنده (بیوشیمی) | گیرنده]] دوپامین (و گاهی اوقات سروتونین) را سرکوب میکنند. درمان روانی و توان بخشی حرفهای و اجتماعی نیز در درمان مهم هستند. در موارد جدی تر - که امکان ایجاد خطر برای شخص بیمار و دیگران وجود دارد - ممکن است به بستری اجباری نیاز باشد، اگر چه ماندن در بیمارستان در حال حاضر کوتاه تر و کمتر از آن چیزی است که زمانی مرسوم بود.[۴]
اختلال عمدتاً ادراک را تحت تأثیر قرار میدهد، اما معمولاً به مشکلات مزمن در رفتار و احساسات نیز میانجامد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در معرض شرایط اضافی ( همراه بیماری) هستند، از جمله افسردگی اساسی و اختلال اضطراب؛ احتمال سوء مصرف مواد مخدر در طول زندگی تقریباً ۵۰٪ است.[۵] مشکلات اجتماعی از قبیل بیکاری طولانی مدت، فقر و بی خانمانی، شایع هستند. امید به زندگی متوسط افراد مبتلا به این اختلال به دلیل افزایش مشکلات سلامت جسمی و نرخ خودکشی بالاتر (حدود ۵٪) ۱۲ تا ۱۵ سال کمتر از کسانی که مبتلا به آن نیستند.[۲]
فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است دچار توهمهایی شود (که اغلب به صورت شنیدن صداها گزارش شده است)، خیالات (اغلب عجیب و غریب یا سرکوب گرانه در طبیعت) و آشفتگی فکری و کلامی میباشند. مورد دوم ممکن است از از دست دادن قطار اندیشه، تا جملات با اتصال نامنظم در معنی، تا تناقض شناخته شده به عنوان آشفته گویی در موارد حاد متغیر باشد. گوشه گیری اجتماعی، نامرتبی لباس و بهداشت، و از دست دادن انگیزه و قضاوت تماماً موارد عادی موجود در اسکیزوفرنی میباشند.[۶] اغلب الگوی قابل مشاهدهای از مشکل عاطفی وجود دارد، برای مثال عدم پاسخگویی به محرکات.[۷] اختلال در شناخت اجتماعی با اسکیزوفرنی مرتبط است،[۸] همچنین علائم پارانویا؛ انزوای اجتماعی به طور معمول اتفاق میافتد.[۹] همچنین معمولاً مشکلات در کار و حافظه بلند مدت، توجه، عملکرد اجرایی، و سرعت پردازش رخ میدهد.[۲] در یک زیرگروه غیر معمول، فرد ممکن است تا حد زیادی ساکت باشد، در وضعیتهای حرکتی عجیب و غریب، یا در جلوههای بی موردی از اضطراب قرار بگیرد، که همه اینها نشانههایی از جنون جوانی میباشند.[۱۰]
اواخر نوجوانی و اوایل دوران بلوغ، دورههای اوج شروع بیماری اسکیزوفرنی میباشند،[۲] که سالهای بحرانی توسعه اجتماعی و حرفهای یک نوجوان است.[۱۱] در ۴۰٪ از مردان و ۲۳٪ از زنان مبتلا به اسکیزوفرنی، این مهم قبل از سن ۱۹ سالگی خود را نمایان میکند.[۱۲] برای به حداقل رساندن گستردگی اختلال مرتبط با اسکیزوفرنی، به تازگی کار بسیاری برای شناسایی و درمان مرحله علائم اولیه (قبل از شروع) بیماری به انجام رسیده است، که تا ۳۰ ماه قبل از شروع علائم قابل تشخیص است.[۱۱] کسانی که بیماری اسکیزوفرنی آنها در حال پیشرفت است ممکن است علائم گذرا یا خود محدودگری روانی[۱۳] و علائم نا-معین کناره گیری از اجتماع، تحریک پذیری، بیقراری،[۱۴] و عدم مهارت حرکتی[۱۵] را در طول مرحله ابتدایی بیماری تجربه کنند.
در اوایل قرن بیستم، روانپزشک کورت اشنایدر علائم روان پریشی را که وی فکرمی کرد اسکیزوفرنی از سایر اختلالات روانی مجزا میکند فهرست بندی کرد. اینها به نام «علائم درجه اول» یا علائم درجه اول اشنایدر معروفند. آنها عبارتند از: کنترل هذیان توسط نیروی خارجی، اعتقاد به این که افکار به درون ذهن شخص وارد میشوند یا برگرفته از ذهن شخص میباشند؛ اعتقاد به این که افکار شخص به افراد دیگر اشاعه مییابند، و شنیدن صداهای وهم آوری که منتقد افکار یا اعمال شخص یا آمیزشی از صداهای وهم آور دیگر باشند.[۱۶] اگر چه آنها به طور قابل توجهی به معیارهای تشخیصی کنونی کمک کردهاند، اما ویژگی علائم درجه اول بحث برانگیز میباشند. از بررسی مطالعات تشخیصی انجام شده بین سالهای ۱۹۷۰ و ۲۰۰۵ درمیابیم که آنها مجاز به تأیید یا رد ادعای اشنایدر نمیباشند، و پیشنهاد شده است که علائم درجه اول باید، تأکیدی بر بازبینی سیستمهای شناختی آینده باشند.[۱۷]
اسکیزوفرنی اغلب با واژههای علائم مثبت و منفی (فقدان) شرح داده میشود.[۱۸] علائم مثبت، آنهایی هستند که اکثر افراد به طور عادی تجربه نمیکنند، اما در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی موجود میباشند. آنها میتوانند شامل هذیان، اختلال افکاری و گفتاری، و توهم لمسی، شنوایی، بصری، بویایی و چشایی باشند، و معمولاً به عنوان جلوهای از جنون در نظر گرفته شوند.[۱۹] به طور معمول توهمات نیز مرتبط با محتوای مقوله خیال میباشند.[۲۰] عموماً علائم مثبت خوب به دارو پاسخ میدهند.[۲۰] علائم منفی فقدانی از پاسخهای عاطفی طبیعی یا سایر فرایندهای فکری میباشند، و کمتر به دارو پاسخ میدهند.[۶] آنها معمولاً شامل یکنواختی عاطفی یا کمبود عاطفه و احساس، فقر بیان (عجز گویایی)، ناتوانی در تجربه خوشی و لذت (فقدان لذت)، عدم تمایل به تشکیل روابط (بی تفاوتی اجتماعی)، و فقدان انگیزه (فقدان اراده) میشوند. تحقیقات نشان میدهد که نشانههای منفی نسبت به علائم مثبت بیشترین تأثیر را در کیفیت زندگی ضعیف، ناتوانی عملکردی، و بار مسئولیتی که بردوش دیگران است دارند.[۲۱] اغلب افراد با علائم منفی برجسته دارای سابقه ناموزونی قبل از شروع بیماری میباشند، و اغلب پاسخ به دارو محدود میباشد.[۶][۲۲]
ترکیبی از ژنتیک و عوامل زیست محیطی در پیشرفت اسکیزوفرنی ایفای نقش میکنند.[۲][۳] افراد با سابقه خانوادگی اسکیزوفرنی که از جنون گذرا یا خود محدودگری رنج میبرند به احتمال ۲۰–۴۰٪ بیماریشان یک سال بعد مشخص میشود.[۲۳]
برآورد قابلیت به ارث بردن به دلیل مشکل بودن جدا کردن اثرات ژنتیکی و زیست محیطی متفاوت است.[۲۴] بزرگترین خطر برای پیشرفت اسکیزوفرنی داشتن یک فامیل درجه اول مبتلا به این بیماری میباشد (درصد خطر ۶٫۵٪ است)؛ بیش از ۴۰٪ از دوقلوهای همسان کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند نیز تحت تأثیر قرار میگیرند.[۳] این احتمال وجود دارد که بسیاری از ژنها، آمیزشی از هر یک از اثر کوچک و ناشناخته انتقالی و ظاهری ناشناخته باشند.[۳] کاندیداهای احتمالیی زیاد پیشنهاد شدهاند، از جمله تغییرات تعداد کپی خاص، NOTCH4 و مکان ژن پروتئین هیستون.[۲۵] تعداد ارتباط به وسعت ژنوم مانند پروتئین انگشتی روی ۸۰۴A نیز مرتبط شدهاند.[۲۶] به نظر میرسد همپوشانی قابل توجهی در ژنتیک اسکیزوفرنی وجود دارد و اختلال دوقطبی[۲۷] با فرض یک مبنای ارثی، یک سوال از روانشناسی تکاملی این است که چرا ژنهایی که احتمال جنون تکامل یافته را افزایش میدهند، با در نظر گرفتن شرایط، از نقطه نظر تکاملی ناسازگارانه میباشند. یک تئوری به نقش ژنهای دخیل در تکامل زبانی و طبیعت انسان اشاره دارد، اما تا به امروز چنین ایدههایی کمی بیش از ایدههای نظری موجود در طبیعت به قوت خود باقی هستند.[۲۸][۲۹]
در ژوئیه ۲۰۱۴ دانشمندان موفق شدند هشتاد و سه ژن جدید را که در بیماری اسکیزوفرنی نقش دارند شناسایی کنند.[۳۰] بیشتر این ژنها در انتقال پیامهای شیمیایی در مغز نقش دارند و برخی دیگر نیز بر سیستم ایمنی بدن تاثیر میگذارند. این پژوهش ژنتیکی بودن این بیماری را ثابت کرد.[۳۱]
عوامل زیست محیطی مرتبط با پیشرفت اسکیزوفرنی عبارتند از: محیط زندگی، مصرف مواد مخدر و عوامل استرس زای قبل از تولد.[۲] به نظر میرسد سبک و شیوه تربیتی والدین اثر عمدهای ندارد، گر چه افرادی که از حمایت والدین برخوردارند از موقعیت بهتری نسبت به افرادی که والدینی انتقادی یا خصمانه دارند برخوردار میباشند.[۳] زندگی در یک محیط شهری در دوران کودکی یا بلوغ به طور مداوم با افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی توسط یکی از دو عامل ذکر شده،[۲][۳] حتی پس از در نظر گرفتن مصرف مواد مخدر، گروه قومی، و اندازه و وسعت گروه اجتماعی همراه میباشد.[۳۲] از عوامل دیگری که نقش مهمی را ایفا میکنند عبارتند از: انزوای اجتماعی و مهاجرت مرتبط با سختیهای اجتماعی، تبعیض نژادی، اختلال در خانواده، بیکاری، و کمبود شرایط مسکن.[۳][۳۳]
شماری از مواد مخدر که باعث رشد و پیشرفت اسکیزوفرنی میشوند، عبارتند از: حشیش، کوکائین، و آمفتامین.[۳] حدود نیمی از کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند بیش از حد مواد مخدر و / یا الکل مصرف میکنند.[۳۴] نقش حشیش میتواند علی باشد،[۳۵] اما داروها و مواد دیگر ممکن است تنها به عنوان مکانیسمهایی سازگار برای مقابله با افسردگی، اضطراب، خستگی، و تنهایی مصرف شوند.[۳۴][۳۶]
حشیش با افزایش تعلق میزان مصرف با خطر پیشرفت یک اختلال روانی مرتبط[۳۷] که استفاده مکرر با دو برابر خطر ابتلا به جنون و اسکیزوفرنی مرتبط است.[۳۶][۳۸] حال آنکه برشمردن مصرف حشیش به عنوان عامل مؤثر بر ابتلا به اسکیزوفرنی توسط خیلیها قابل قبول است،[۳۹] همچنان مورد بحث میباشد.[۲۵][۴۰] آمفتامین، کوکائین، و به میزان کمتر الکل، میتوانند منجر به جنونی که بسیار شبیه به اسکیزوفرنی است شوند.[۳][۴۱] اگر چه به طور کلی علت بیماری تصور نمیشود، اما افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نیکوتین بسیار بیشتری نسبت به جمعیت عمومی مصرف میکنند.[۴۲]
عواملی مانند فقدان اکسیژن خون و عفونت، یا استرس و سوء تغذیه مادر در دوران رشد جنین، ممکن است اندکی خطر ابتلا به اسکیزوفرنی را در مراحل بعدی زندگی افزایش دهند.[۲] به احتمال زیاد افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است در فصل زمستان یا فصل بهار (حداقل در نیمکره شمالی) متولد شده باشند، که ممکن است ناشی از قرار گرفتن زیاد در معرض ویروس در رحم باشد.[۳] این اختلاف حدود ۵ تا ۸٪ میباشد.[۴۳]
تلاشهای چندی برای توضیح ارتباط بین تغییر عملکرد مغز و اسکیزوفرنی به مرحله عمل رسیده است.[۲] یکی از شایع ترین آنها فرضیه دوپامین میباشد، که نسبت خصیصههای جنون به تفسیر ذهن معیوب از احتراق ناقص نورونهای دوپامینرژیک میباشد.[۲]
بسیاری از مکانیسمهای روانی در توسعه و بقای اسکیزوفرنی درگیر میباشند. انحرافات شناختی در افرادی که مطلع از خطر هستند یا کسانی که در معرض خطر هستند، به ویژه هنگامی که تحت فشار یا در موقعیتهای گیج کنندهای هستند قابل تشخیص میباشد.[۴۴] برخی از ویژگیهای شناختی ممکن است منعکس کننده فقدانهای عصب شناسی عمومی از جمله از دست دادن حافظه باشند، حال آن که ویژگیهای دیگر ممکن است مربوط به مسائل خاص و تجربیات باشند.[۴۵][۴۶]
علی رغم نمایان شدن فقدان عاطفه، یافتههای اخیر نشان میدهد که بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ عاطفی، خصوصاً به محرکهای استرس زا یا منفی پاسخگو هستند، و این گونه است که حساسیت ممکن است سبب بروز آسیب پذیری نسبت به اختلال و علائم شود.[۴۷][۴۸] برخی از شواهد نشان میدهد که محتوای باورهای پنداری و تجارب روانی میتواند منعکس کننده علل عاطفی اختلال باشند، و همچنین نشان میدهد که چگونه تعبیر شخص از چنین تجربههایی میتواند در شناخت علائم تأثیر گذار باشد.[۴۹][۵۰][۵۱] استفاده از « رفتارهای مطمئن» برای جلوگیری از تهدیدات فرضی ممکن است کمکی برای توهم مزمن باشد.[۵۲] اکثر شواهد مرتبط با نقش مکانیسمهای روانی ناشی از اثرات روان درمانیها روی علائم اسکیزوفرنی میباشد.[۵۳]
اسکیزوفرنی بسته به تفاوتهای ظریف موجود در ساختار مغز میباشد، که در ۴۰ تا ۵۰٪ موارد و در شیمی مغز در حالات جنونی حاد یافت میشود.[۲] بررسیهای برگرفته از تست روان شناسی عصبی و تکنولوژیهای تصویربرداری از مغز مانند FMRI و PET برای بررسی تفاوتهای اجرایی در فعالیت مغز نشان دهنده تفاوتهایی هستند که به نظر میرسد اغلب در لب قدامی مغز هیپوکامپها و لب گیجگاهی رخ میدهند.[۵۴] کاهش حجم مغز، کوچکتر از آنچه در کسانی که مبتلا به بیماری آلزایمر هستند بافت میشود، در مناطقی از قشر پیشانی و لبهای گیجگاهی گزارش شدهاند. معلوم نیست که آیا این تغییرات حجمی تدریجی هستند یا قبل از شروع بیماری به وجود میآیند.[۵۵] این تفاوتها به فقدان شناخت عصبی مرتبط اند که اغلب ابتلا به اسکیزوفرنی را به همراه دارند.[۵۶] از آنجا که مدارهای عصبی متغیرند، متناوباً پیشنهاد شده است که اسکیزوفرنی را باید به عنوان مجموعهای از اختلالات گسترده عصب تصور کرد.[۵۷]
توجه خاصی نسبت به عملکرد دوپامین در مسیر mesolimbic مغز شده است. توجهات بیش از حد منتج شده از یافتههای تصادفی است که phenothiazine مواد مخدر، که مسدودکننده عملکرد دوپامین است، میتواند علائم روان پریشی را کاهش دهد. این واقعیت وجود دارد که آمفتامینها، که منجر به آزاد شدن دوپامین میشوند، ممکن است علائم روان پریشی در اسکیزوفرنی را تشدید کنند.[۵۸] فرضیه مؤثر دوپامین اسکیزوفرنی پیشنهاد میکند که فعال سازی بیش از حد گیرندههای D۲ علت (علائم مثبت) اسکیزوفرنی بود. اگر چه حدود ۲۰ سال این فرضیه بر اساس اثر مسدود کننده D۲ مشترک در تمام داروهای ضد روان پریشی بنا شد، اما تا اواسط دهه نود که PET و بررسیهای تصویربرداری مقطعنگاری رایانهای تکفوتونی شواهد پشتیبان را تأمین میکردند اثری از آن نبود. فرضیه دوپامین در حال حاضر، تا حدودی تنها به دلیل اینکه تجویز داروهای ضد روان پریشی جدید (تجویز داروی داروهای ضد روان پریشی نامنظم) میتوانند مؤثر تر از تجویز داروهای قدیمی (تجویز دارو داروهای ضد روان پریشی معمولی) باشند ساده تصور میشود، اما عملکرد سروتونین نیز مؤثر واقع میشود و ممکن است اندکی کمتر از دوپامین اثر مسدود کننده داشته باشد.[۵۹]
انتقال دهنده عصبی گلوتامات و کاهش عملکرد گیرنده گلوتامات NMDA در اسکیزوفرنی نیز مورد توجه قرار گرفته است، بیشتر به دلیل کاهش غیر طبیعی سطح گیرندههای گلوتامات یافت شده در مغزهای پس از مرگ کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند،[۶۰] و کشف اینکه داروهای مسدود کننده گلوتامات مانند پنسیلین و کتامین میتوانند مقلد علائم و مسائل شناختی مرتبط با این حالت باشند.[۶۱] کاهش عملکرد گلوتامات به عملکرد ضعیف آزمون الزامی لپ قدامی مغز و عملکرد هیپوکامپ مرتبط میباشد، و گلوتامات میتواند در عملکرد دوپامین، که هر دو در اسکیزوفرنی دخیل شدهاند تأثیر گذار باشد، واسطه مهم (و احتمالاً عملی) نقش مسیرهای گلوتامات در این حالت پیشنهاد میشوند.[۶۲] اما علائم مثبت نسبت به تجویز داروی glutamatergic پاسخگو نیستند.[۶۳]
اسکیزوفرنی یا بر اساس دو معیارهای انجمن روان پزشکی آمریکا «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی»، نسخه DSM-IV-TR، یا سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی آماری بینالمللی از بیماریها و مشکلات مرتبط با سلامت، ICD-۱۰ تشخیص داده میشود.[۲] این معیارها از تجارب گزارش شده شخص، گزارش اختلال رفتاری، به دنبال یک ارزیابی بالینی توسط یک متخصص سلامت روانی استفاده میکنند. نشانههای مرتبط با اسکیزوفرنی به طور پی در پی در جامعه رخ میدهد و بسیار سخت میشود به اسکیزوفرنی پی برد.[۳] تا سال ۲۰۰۹ هیچ آزمون عینی وجود ندارد.[۲]
معیارهای ICD-۱۰ به طور معمول در کشورهای اروپایی مورد استفاده قرار میگیرند، حال آنکه معیارهای DSM-IV-TR در ایالات متحده آمریکا و سایر نقاط جهان مورد استفاده قرار میگیرند، و در مطالعات پژوهشی متداول هستند. معیارهای ICD-۱۰ تأکید بیشتری بر علائم درجه اول اشنایدری دارند. در عمل، تشابه بین دو سیستم بالا است.[۶۴]
با توجه به نسخه تجدید نظر شده چهارم «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی» (DSM-IV-TR)، برای تشخیص ابتلا به اسکیزوفرنی، سه معیار مشخص باید در نظر گرفته شود:[۶۵]
اگر نشانههای اختلال برای بیش از یک ماه ولی کمتر از شش ماه نمایان شوند، تشخیص اختلال حالت اسکیزوفرین عملی میباشد.[۶۵] علائم روان پریشی که کمتر از یک ماه به طول میانجامند ممکن است به عنواناختلال روانی کوتاه تشخیص داده شود، و در شرایط مختلف ممکن است به عنوان اختلال روانی غیر قابل تشخیص دسته بندی شود. در صورتی که نشانههای اختلال خلقی به طور قابل ملاحظهای نمایان شوند اسکیزوفرنی قابل تشخیص نمیباشد (گر چه اختلال schizoaffective قابل تشخیص است)، یا اگر نشانههای اختلال پیش رونده فراگیر نمایان شوند مگر این که هذیان یا توهم برجسته نیز وجود داشته باشند، یا اگر علائم مستقیماً نتیجه فیزیولوژیکی شرایط یا موارد یک پزشک عمومی، مانند سوء استفاده از مواد مخدر یا داروها باشند، اسکیزوفرنی قابل تشخیص نمیباشد.
DSM-IV-TR شامل پنج زیر گروه اسکیزوفرنی میباشد، گر چه توصیه میشود پیشرفته ترین آن یعنی DSM-5 را از طبقه بندی جدید مجزا کنیم:[۶۶][۶۷]
ICD-۱۰ دو زیر گروه دیگر را معرفی میکند:[۶۷]
علائم روان پریشی ممکن است در بسیاری از اختلالات روانی دیگر موجود باشند، از جمله اختلال دوقطبی،[۶۸] اختلال شخصیت مرزی،[۶۹] مسمومیت با مواد مخدر و جنون ناشی از مواد مخدر. توهمات («غیر-عجیب و غریب») نیز اختلال توهم، و برداشتهای اجتماعی دراختلال اضطراب اجتماعی، اختلال شخصیت گریزی و اختلال شخصیت موجود هستند. اسکیزوفرنی با اختلال وسواس (OCD) همراه است، به طور قابل توجه بیشتر از آن است که بتوان به صورت شانسی در مورد آن بحث کرد، گر چه وسواسی که در OCD از توهمات اسکیزوفرنی رخ میدهد را به سختی میتوان تشخیص داد.[۷۰]
بیشتر پزشکان عمومی و اعصاب و روان ممکن است ملزم به رد کردن بیماریهای پزشکی شوند که ممکن است به ندرت حاصل از علائمی شبیه اسکیزوفرنی روانی،[۶۵] مانند: آشوب و اضطراب متابولیک، عفونت سیستماتیکی، سفلیس، HIV عفونت، صرع، و ضایعات مغز باشند. ممکن است رد کردنهذیان، که میتواند نشانه توهمات دیداری، شروع حاد و متغیر سطح هوشیاری، و نشانه بیماری زمینهای باشد لازم باشد. تحقیقات به طور کلی به منظور عود کردن تکرار نمیشوند مگر اینکه نشانه «طبی» خاصی باشد یا ممکن است عوارض جانبی از دارو ضد جنون وجود داشته باشد.
در حال حاضر شواهد و مدارک مبتنی بر اثر بخشی مداخلات زودرس برای جلوگیری از اسکیزوفرنی بی نتیجه است.[۷۱] حال آنکه شواهدی وجود دارد که مداخله زود هنگام در آنهایی که با یک فقره بیماری روانی همراه هستند ممکن است در کوتاه مدت نتایج بهبودشان را مهیا سازند، پس از پنج سال بهره مندی کمی از این اقدامات وجود دارد.[۲] تلاش برای جلوگیری از اسکیزوفرنی در مرحله علائم اولیه بیماری مطمئناً سودمند نمیباشد و به همین دلیل از سال ۲۰۰۹ توصیه نمیشود.[۷۲] پیشگیری در صورت نبودن نشانههای قابل اعتماد بعد از پیشرفت بیماری دشوار است.[۷۳] با این حال، برخی از موارد اسکیزوفرنی میتواند به تعویق بیفتد یا احتمالاً با تشویق به پرهیز کردن از مصرف حشیش، به ویژه در میان جوانان میتواند به تعویق بیفتد.[۷۳] افراد با سابقه خانوادگی اسکیزوفرنی ممکن است بیشتر در معرض خطر ابتلا به جنون ناشی از حشیش باشند.[۳۹] و، یک پژوهش نشان داد که اختلالات روانی ناشی از حشیش در حدود نیمی از موارد پیشرفت شرایط روانی مداوم را به دنبال دارد.[۷۴]
تحقیقات نظری دنباله رو استراتژیهایی هستند که ممکن است بیماری اسکیزوفرنی را کاهش دهند. به دنبال یک روش برای درک آنچه در سطح ژنتیک و عصبی اتفاق میافتد تا یک بیماری به حساب بیاید، به طوری که مداخلات زیست پزشکی میتوانند گسترده شوند. با این حال، آثار متعدد و متنوع ژنتیکی به هر اندازه که کوچک باشند، تعامل با محیط زیست را با مشکل مواجه میکنند. متناوباً، استراتژیهای [بهداشت عمومی]] میتوانند عوامل انتخابی اقتصادی و اجتماعی باشند که در گروههای خاص به میزان بالایی از اسکیزوفرنی، به عنوان مثال در ارتباط با مهاجرت، قومیت یا فقر، به هم مرتبط هستند. گروه گستردهای از استراتژیها میتوانند از خدمات مربوط به اطمینان از حاملگی سالم و رشد سالم، از جمله در مناطق توسعه روانی مانند شناخت اجتماعی حمایت کنند. با این حال، به اندازه کافی شواهد و مدارکی دال بر اجرای ایدههایی که در زمان فعلی وجود دارند، و تعدادی از مسائل گسترده تری که مختص اسکیزوفرنی باشند موجود نیست[۷۵][۷۶]
درمان اولیه اسکیزوفرنی، مصادف با مصرف داروهای آنتی سایکوتیک میباشد، که اغلب با ترکیبی از حمایتهای روانی و اجتماعی همراه هستند.[۲] بستری شدن در بیمارستان ممکن است برای موارد وخیم یا به طور داوطلبانه یا (در صورتی که قانون سلامت روانی به آن اجازه دهد) اجباری صورت پذیرد. بستری شدن طولانی مدت از مان شروع غیر نهادینه کردن در سالهای دهه ۱۹۵۰ غیر طبیعی میباشد، هر چند هنوز هم اتفاق میافتد.[۴] ارتباطات خدمات پشتیبانی از جمله سر زدن به مراکز، بازدید توسط اعضای جامعه بهداشت روانی، حامیان اشتغال[۷۷] و پشتیبانی از گروهها، عادی میباشد. برخی از شواهد نشان میدهد که ورزش منظم دارای اثرات مثبتی بر سلامت جسمی و روانی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی میباشد.[۷۸]
راه اول برای درمان اختلال روانی مرتبط با اسکیزوفرنی تجویز داروی ضد روان پریشی است،[۷۹] که میتواند علائم مثبت روان پریشی را در حدود ۷–۱۴ روز کاهش دهد. داروهای ضد روان پریشی، به هر حال، به میزان قابل توجهی نسبت به بهبود علائم منفی و اختلال در شناخت ضعیف میباشند.[۲۲][۸۰] استفاده دراز مدت از این دارو، خطر عود را کاهش میدهد.[۸۱]
انتخاب داروی ضد روان پریشی برای مصرف بر اساس منافع، خطرات و هزینهها میباشد.[۲] جای بحث دارد که کدام دسته بهتر هستند، معمولی یا داروهای ضد روان پریشی نامنظم.[۸۲] در زمانی که داروهای ضد روان پریشی معمولی به مقدار کم نسبت به متوسط دفعات و مقدار دوزهای مصرف دارو مورد استفاده قرار میگیرند، هر دو دارو به یک اندازه علائم افت یا عود را نشان میدهند.[۸۳] در ۴۰ - ۵۰٪ از افراد خوب جواب میدهد، در ۳۰ - ۴۰٪ از افراد نسبتاً جوابگو میباشد، و در ۲۰٪ از افراد باعث مقاومت در برابر درمان شده است (از بین رفتن علائم، بعد از شش هفته با توجه به دو یا سه داروی ضد روان پریشی مختلف به طور رضایت بخشی پاسخگو میباشد).[۲۲] Clozapine (کلوزاپین) برای کسانی که پاسخ ضعیفی نسبت به داروهای دیگر دارند درمان موثری است، اما احتمال عوارضجانبی وخیمی نسبت به agranulocytosis (آگرانولوسیتوز) دارد (کاهش تعداد سلولهای سفید خون در ۱–۴٪).[۲][۳][۸۴]
توجه داشته باشید که عوارض جانبی داروهای ضد روان پریشی معمولی میزان بیشتری ازعوارض جانبی اکستراپیرامیدال را به دنبال دارند در حالی که داروهای ضد روان پریشی نامنظم افزایش قابل توجه وزن، دیابت و خطر ابتلا به سندرم متابولیک را به دنبال دارند.[۸۳]حال آن که داروهای ضد روان پریشی نامنظم عوارض جانبی اکستراپیرامیدال کمتری دارند که این اختلافات نسبتاً کم میباشند. [۸۵]برخی از داروهای ضد روان پریشی نامنظم از قبیل quetiapine (کویتاپین) و risperidone (ریسپریدون) نسبت به داروهای روان پریشی معمولی perphenazine (پرفنازین) با خطر جدی مرگ همراه هستند، در حالی که clozapine (کلوزاپین) با کمترین خطر مرگ همراه است.[۸۶] هنوز مشخص نیست که آیا داروهای ضد روان پریشی جدید شانس ابتلا به سندرم نورولپتیک بدخیم، که یک اختلال عصبی نادر ولی جدی است را کاهش میدهند یا خیر.[۸۷]
برای افرادی که مایل یا قادر به اخذ دارو به طور منظم، نیستند، انبار پی در پی تدارکات داروهای ضد روان پریشی ممکن است به منظور کنترل نظارت مورد استفاده قرار بگیرند.[۸۸] آنها به نسبت زیادی خطر مربوط به داروهای خوراکی را کاهش میدهند.[۸۱] هنگامی که در ترکیب با اختلالات روانی استفاده میشوند، ممکن است پیوسته در دراز مدت درمان را بهبود دهد.[۸۸]
شماری از مداخلات روانی اجتماعی ممکن است در درمان اسکیزوفرنی مفید باشند که عبارتند از: خانواده درمانی،[۸۹] ارتباط درمانی مثبت، اشتغال، بازسازی شناخت،[۹۰] آموزش مهارت درمان شناخت رفتاری (CBT)، مداخلات اقتصادی اعتباری، و مداخلات روانی اجتماعی به منظور مواد مصرفی و کنترل وزن.[۹۰] خانواده درمانی یا آموزشی، که کل سیستم خانواده را نسبت به یک فرد، مخاطب قرار دهد، ممکن است عود شدن بیماری و بستری شدن در بیمارستان را کاهش دهد.[۹۱] شواهد و مدارک مؤثر CBT در مورد کاهش علائم یا جلوگیری از عود کردن بیماری اندک میباشد.[۹۲][۹۳] هنر یا درام درمانی به خوبی مورد تحقیق قرار نگرفته است.[۹۴][۹۵]
اسکیزوفرنی هزینههای جانی و مالی بسیاری دارد.[۲] اسکیزوفرنی به کاهش امید به زندگی از ۱۲ - ۱۵ سال منتج میشود، در درجه اول به دلیل به همراه داشتن چاقی، بی حرکتی در طول زندگی روزمره، و سیگار کشیدن، افزایش میزان خودکشی نقش کمتری را ایفا میکند.[۲] این تفاوتها در امید به زندگی بین سالهای s۱۹۷۰ و s۱۹۹۰ افزایش یافته است،[۹۶] و بین سال۱۹۹۰s و دهه اول قرن ۲۱st تغییر قابل ملاحظهای در نظام سلامت با در دسترس بودن مراقبتهای گسترده نداشته است (فنلاند).[۸۶]
اسکیزوفرنی یکی از علل عمده ناتوانی است، با فعال شدن جنون به سه دسته بیشترین ناتوانی پس از quadriplegia و جنون و در صدر آن paraplegia و کوری تقسیم بندی میشود.[۹۷] حدود سه چهارم از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی همراه با عود کردن بیماری از ناتوانی مداومی برخوردارند.[۲۲] برخی از مردم به طور کامل بهبود مییابند و دیگران برخوردهای خوب و مناسبی در جامعه دارند.[۹۸] بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، به طور مستقل با پشتیبانی جامعه زندگی میکنند.[۲] در افراد مبتلا به جنون با توجه به قسمت اول در ۴۲٪ موارد از نتیجه خوبی در دراز مدت، نتیجه متوسط در ۳۵٪ و یک نتیجه ضعیف در ۲۷٪ برخوردارند.[۹۹] به نظر میرسد نتایج بدست آمده مرتبط با اسکیزوفرنی در در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته بهتر است.[۱۰۰] با این حال، این نتیجه گیریها، زیر سؤال رفتهاند.[۱۰۱][۱۰۲]
یک نرخ خودکشی بیش از حد متوسط در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی موجود میباشد. این مهم ۱۰٪ ذکر شده است، اما اکثر تحلیلهای اخیر مطالعاتی و آماری در یک تجدید نظر ۴٫۹٪ برآورد کردهاند، که اغلب در دوران پس از شروع یا اولین زمان بستری شدن در بیمارستان اتفاق میافتد.[۱۰۳] در اکثر مواقع بیش از (۲۰ تا ۴۰ درصد) حداقل یک بار اقدام به خودکشی میکنند.[۱۰۴][۱۰۵] انواع مختلفی از عوامل خطر وجود دارد، از جمله جنس مذکر، افسردگی، و بهره هوشی بالا.[۱۰۴]
اسکیزوفرنی و سیگار کشیدن یک ارتباط تنگاتنگ در مطالعات سراسر جهان از خود نشان دادهاند.[۱۰۶][۱۰۷] مصرف سیگار به خصوص در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بالا است، با تخمینهای مختلف ۸۰٪ تا ۹۰٪ افراد در مقایسه با ۲۰٪ از جمعیت عمومی به طور منظم سیگاری هستند.[۱۰۷] کسانی که سیگار میکشند، به شدت تمایل به کشیدن سیگار دارند، و علاوه بر این دود سیگار محتوای مقدار زیادی نیکوتین است.[۱۰۵] برخی از شواهد نشان میدهد که احتمالاً اسکیزوفرنی پارانویید نسبت به انواع دیگر اسکیزوفرنی به منظور زندگی مستقل و عملکرد شغلی چشم انداز بهتری دارد.[۱۰۸]
no data ≤ ۱۸۵ 185–197 197–207 207–218 218–229 229–240
|
240–251 251–262 262–273 273–284 284–295 ≥ ۲۹۵
|
حدود ۰٫۳–۰٫۷٪ از افراد در برخی از مراحل زندگی خود[۲] یا ۲۴ میلیون نفر در سراسر جهان تا سال ۲۰۱۱ تحت تأثیر اسکیزوفرنی قرار میگیرند،[۱۰۹] اسکیزوفرنی غالباً در مردان ۱٫۴ برابر بیشتر از زنان و به طور معمول در مردان زودتر رخ میدهد[۳]- اوج سن شروع، ۲۰ - ۲۸ سال برای مردان و ۲۶ - ۳۲ سال برای زنان است.[۱۱۰] در بدو دوران کودکی بسیار نادرتر از،[۱۱۱] بدو میان سالی – کهن سالی میباشد.[۱۱۲] علیرغم دانش دریافت شده مبنی بر اینکه اسکیزوفرنی با نرخ مشابهی در سراسر جهان رخ میدهد، شیوع آن در سراسر جهان متفاوت است.
علایم این بیماری در گذشتههای دور نیز شناخته شده بود. ولی پیشینیان تعبیرهای اسطورهای برای آن داشتند. در گذشته به روانگسیختگی ((جنون جوانی)) میگفتند که امروزه چندان مورد پسند روانپزشکان و روانشناسان نیست.[۱۱۳][۱۱۴] پیشینیان میگفتند دیوانه کسی است که دیو را میبیند و مجنون کسی است که جن را میبیند. این همان روانگسیختگی است. روانگسیختگی نوعی از بیماری است که بیمار موجودی را میبیند که دیگران نمیبینند و مردم به این دلیل که آن موجود مورد ادعا را نمیبینند به فردی که آن موجود را میبیند مجنون یا دیوانه میگویند. به این بیماری در قدیم دیوانگی یا جن زدگی یا آل زدگی میگفتند.
در قرن نوزدهم پزشکان این بیماری را به عنوان جنون و دیوانگی محض میانگاشتند و در اوسط همین قرن بندیکت اوگوستن مورل برای اولین بار به توصیف این بیماری در کتاب خود پرداخت و از آن به عنوان «توقف ناگهانی تمام قوای روحی» یاد کرد. این بیماری در آن زمان اغلب در دسته هیستری به شمار میرفت و به آن هیستری گیج و منگ میگفتند.[۱۱۵]
در اواخر قرن نونزدهم امیل کرپلین، روانپزشک آلمانی، این بیماری را جنون زودرس نامید که به فراگیری این بیماری نزد جوانان و نوجوانان باز میگشت. در نهایت اُیگِن بلویلر، روانپزشک سوئیسی، کلمه اسکیزوفرنی را در جهت دفاع از روانکاوی فروید ابداع کرد و به تعریف عوارض این بیماری پرداخت. فروید لفظ پارافرنی را برای این بیماری مناسب تر میدانست.[۱۱۶]
|date=
(help)|date=
(help)|date=
(help)|date=
(help)|date=
(help)|date=
(help)|date=
(help)در واقع شایع ترین نوع روان پریشی است که در صورت کم توجهی می تواند تبدیل به یک بیماری ناتوان کننده صعب العلاج با عوارض ناخوشایند و خطرناک شود.
تعریف روان پریشی
روان پریشی ها در اصطلاح عامه دیوانگی و در اصطلاح عامه فقهی و حقوقی جزو انواع جنون خوانده می شوند. روان پریشی ها شامل گروهی از نابسامانی های شدید روانی هستند که مهم ترین مشخصه آنها اختلال شدید در کارکردهای روانی و قطع ارتباط با واقعیت است.
عامل ایجاد روان پریشی می تواند عضوی و یا کارکردی باشد. برای مثال ضربه و شکستگی جمجمه که به جراحت مغز منجر شود می تواند با توهم و هذیان همراه شود و باعث قطع ارتباط با واقعیت شود. اسکیزوفرنی جزو روان پریشی های کارکردی است. در روان پریشی های کارکردی، بیوشیمی مغز دچار نابهنجاری است و احتمالاً ناقل های عصبی اشکال پیدا کرده اند.
خصوصیات بیمار اسکیزوفرنیک
بیمار اسکیزوفرنیک در آن واحد در دو جهان زندگی می کند، یکی جهان تخیلی و تصوری خویش که بر مبنای توهم ها و هذیان ها و نیازهای روان شناختی او شکل گرفته است و دیگری جهان واقعی بیرون است که برای رفع نیازهای فیزیولوژیک خود به آن احتیاج دارد. هذیان، توهم، اختلال جریان فکر، رفتارهای نابهنجار و حالات بدنی عجیب و گاهی نشانه های منفی از جمله فقدان احساس لذت، فقدان اراده، سکوت و گوشه گیری علایم این بیماری را تشکیل می دهند. گاهی بیمار خود را مورد تعقیب و آزار افراد یا سازمان هایی می پندارد (گزند) و یا ممکن است خود را یک فرد بسیار مهم، رجل سیاسی، مخترع و هنرمند تصور کند (بزرگ پنداری). گاهی صداهای توهمی به او دستورهایی می دهند که خیلی اوقات هم مجبور است از آنها اطاعت کند و در نتیجه با دستگاه قضایی درگیر می شود و گاهی صداهای چند نفر را می شنود که درباره او صحبت می کنند. خیلی اوقات گفتار بیمار نامفهوم می شود. خودکشی از عوارض ناخوشایند این بیماری است. پنجاه درصد بیماران در صورت عدم درمان مناسب اقدام به خودکشی می کنند و ده درصد آنان سرانجام در اثر خودکشی از دنیا می روند.
سن بروز بیماری
اسکیزوفرنی اغلب از دوران نوجوانی و ابتدای جوانی شروع می شود و فرد را در باروترترین سال های زندگی مبتلا می کند. اسکیزوفرنی تحصیل، ازدواج، اشتغال و آموزش مهارت های اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد. در ایران سالانه بیست هزار نوجوان و جوان به این بیماری مبتلا می شوند و هم اکنون بیش از دویست و پنجاه هزار نفر از جمعیت ایران مبتلا به این بیماری هستند. حدود یک پنجم بیماران در هر لحظه به بستری شدن در بیمارستان نیاز دارند.
درمان بیماری
هر چه درمان بیماران سریع تر آغاز شود، امکان بهبود کامل آنان بیشتر می شود. امروزه با توجه به وجود داروهای مؤثر ضد روان پریشی فقط بیست و پنج درصد بیماران سرانجام نامناسب پیدا می کنند. اگر حمله حاد اسکیزوفرنی سریع تشخیص داده شود و به فوریت درمان گردد از مرگ یاخته های مغزی جلوگیری می شود.
مرگ یاخته های مغزی موجب بی تأثیر شدن درمان دارویی خواهد شد.
وظایف خانواده بیمار
-به رسمیت شناختن بیماری در عضو خانواده
-حفظ آرامش در محیط خانه و پرهیز از خرده گیری ها و سرزنش های ناموجه
-همکاری در درمان بیمار
-شناخت نشانه های بیماری و زیر نظر گرفتن وضعیت بیمار و تماس به موقع و سریع با پزشک
اسکیزوفرنی ممکن است قابل تشخیص نباشد، به دلیل آنکه علائم این بیماری در افراد مختلف متفاوت می باشد و همچنین بسیاری از علائم وجود دارد که فقط مختص اسکیزوفرنی نمی باشد و ممکن است در بسیاری از بیماری ها وجود داشته باشد، مثلا علائم روان پریشی ممکن است در بیماران مبتلا به آلزایمر و یا در اختلال دوقطبی دیده شود.
این مهم است بدانید که بر خلاف تصور عامه مردم، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، دارای چند شخصیت نمی باشند. اسکیزوفرنی در واقع مجموعه ای از علائم مختلف می باشد که در متن زیر علائم این بیماری را می شناسید.
چه موقع علائم ظاهر می شوند؟
در مردان، معمولا علائم اسکیزوفرنی در اواخر نوجوانی و اوایل 20 سالگی ظاهر می شود.
در زنان، این علائم در اوایل 30 سالگی ظهور می یابند.
اولین علامت عبارت است از پارانوئید (بدگمانی)، اما علائم با گذشت زمان تغییر می کنند.
طبق گفته موسسه بهداشت سلامت روانی، علائم هشداردهنده اسکیزوفرنی شامل موارد زیر است:
- در مدرسه، ضعیف هستند.
- دوستان خود را تغییر می دهند.
- نوسانات خلقی دارند.
- بی نظمی در خوابیدن دارند.
- تنهایی را دوست دارند.
- گاهی خلق و خوی آشفته دارند.
اما تشخیص اسکیزوفرنی بر اساس علائم بالا مشکل است، زیرا بسیاری از نوجوانان که دچار اسکیزوفرنی نیستند، ممکن است علائم بالا را داشته باشند.
علائم اسکیزوفرنی
پزشکان این علائم را به سه دسته تقسیم بندی می کنند:
علائم مثبت، علائم منفی و علائم ادراکی.
1- علائم مثبت
معمولا این علائم در افراد رخ نمی دهد . این علائم شامل موارد زیر است:
- توهم : این افراد چیزی را که وجود ندارد می شنوند، می بینند، بو می کشند و احساس می کنند.
توهم شنیدن صدا یکی از علائم شایع می باشد. این صداها ممکن است دستوراتی را بدهند، نظراتی راجع به رفتار فرد بدهند و یا هشدار بدهند که اتفاقی وحشتناک در حال رخ دادن است.
- هذیان: عبارتست از باورهای غلط و یا غیرمنطقی فرد، مانند اینکه فکر می کند شما یک چهره معروف قدیمی هستید. افراد دارای این علامت می توانند فکر کنند که افراد دیگر قصد خیانت و یا توطئه بر علیه آنان دارند و می خواهند به آنها صدمه برسانند.
- اختلالات تفکر : فرد اسکیزوفرنی نمی تواند افکارش را مرتب کند و درنتیجه گفتارش می تواند گیج کننده باشد. در موارد دیگر، فرد ممکن است در وسط یک فکر، ناگهان از فکر کردن بازایستد و تصور کند این فکر می تواند برایش گران تمام شود. دیگر اختلالات تفکر، برقراری ارتباط با کلمات نامفهوم می باشد.
- اختلالات حرکتی : این افراد دارای عدم هماهنگی می باشند و یا دارای حرکت های تکراری و غیرارادی و رفتار عجیبوغریب می باشند. برخی مواقع افراد ممکن است بی تحرک و بی توجه باشند.
2- علائم منفی
این علائم مربوط به خصوصیاتی است که وجود دارد، اما فرد دارای نقصان در این خصوصیات می باشد.
این افراد ممکن است از اجتماع دوری کنند، دارای کمبود در احساس لذت باشند، علاقه ای به زندگی نداشته باشند و یا نتوانند فعالیتی را آغاز کرده و به پایان برسانند.
بیشتر مواقع، افراد سالمی که این بیماران را می بینند فکر می کنند این افراد تنبل هستند و یا تمایلی برای بهتر کردن اوضاع ندارند، در حالیکه این علائم می تواند نشاندهنده این بیماری باشد.
علائم دیگر منفی عبارتند از:
- رعایت نکردن بهداشت فردی
- آشکار بودن احساسات در صورت فرد
- کم حرفی
3- علائم ادراکی
ادراک عبارت است از فرایند تفکر یک فرد.
برخی مواقع، علائم ادراکی با اسکیزوفرنی تداخل دارد و شغل و جنبه های دیگر زندگی را در سطح پایینی نگه می دارد، از قبیل:
- فقدان عملکرد اجرایی که توانایی جذب و تفسیر اطلاعات و سپس عمل کردن بر اساس اطلاعات را دارد.
- عدم توانایی در اولویت بندی وظایف
- مشکلات در حافظه و دقت
افراد مبتلا به این بیماری، این علائم را در اثر بیمار بودن خود نمی دانند.
بسیاری از افراد مبتلا می توانند زندگی عادی داشته باشند. پس بهتر است اگر شما و یا اطرافیانتان دارای این علائم هستید، به پزشک مراجعه کنید تا جلوی بدتر شدن این بیماری را بگیرید.
همانطور که گفته شد اسکیزوفرنی یک بیماری روانی مزمن و جدی می باشد. حال می خواهیم بدانیم درمان این افراد چگونه است و غیر از درمان دارویی، برای این افراد چه کاری می توان انجام داد؟
درمان دارویی بیماران اسکیزوفرنی
داروهای مورد استفاده عبارتند از:
داروهای ضد روان پریشی که باعث کاهش شدت علائم روانی می شوند.
دارهای تثبیت کننده خلق و خو که در درمان نوسانات خلقی مورد استفاده قرار می گیرند.
داروهای ضد افسردگی که بر سطح سروتونین و دوپامین در بدن اثر می گذارند.
پزشکان گاهی یک نوع دارو و یا ترکیبی از داروهای بالا را برای درمان این افراد تجویز می کنند.
درمان از طریق مداخلات اجتماعی
1- آموزش روانی خانواده : این نوع درمان شامل حمایت خانواده، توانایی حل کردن مشکلات و دسترسی به مراقبت ها در زمان بحران بیماری می باشد.
این مداخلات حداکثر چندین ماه طول می کشد و میزان عود بیماری را کاهش می دهد و روابط اجتماعی و عاطفی فرد را بهبود می بخشد.
همچنین بار مسئولیت خانواده های دارای یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی را کاهش می دهد.
اعضای خانواده تمایل دارند بیشتر درباره این اختلال بدانند و به طور کلی روابط خانواده، دوباره تحکیم می شود.
2- درمان جامعه : در خانه، محل کار و غیره، بیماران هر روز با هم جلسه گروهی می گذارند.
بهتر است محل قرارها در خانه، محل کار و یا محل های دیگر باشد و نباید محل قرارها را در بیمارستان گذاشت.
یک تیم درمانی نیز باید حضور داشته باشند. اعضای این تیم شامل: روان پزشک، پرستار، مدیر برنامه، مشاوران مشاغل و مشاوران افراد مصرف کنندگان مواد مخدر می باشند.
این تیم تمایل دارند که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی را کمتر در بیمارستان بستری کنند.
3- درمان مصرف موادمخدر : فراهم کردن مداخلات پزشکی و روانشناختی در این باره باید بخشی از درمان این افراد باشد.
حدود 50 درصد از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، از مصرف مواد مخدر و یا وابستگی به آنها رنج می برند.
4- آموزش مهارت های اجتماعی : این درمان به نام های "مدیریت بیماری" و یا "برنامه نویسی برای بهبودی" نیز خوانده می شوند.
این آموزش شامل راه هایی برای رسیدن به شرایط اجتماعی مناسب می باشد و شامل بازی کردن در نمایشنامه می باشد و مشکلات و موقعیت هایی که در جامعه برای این بیماران رخ می دهد را نمایش می دهند و راه حل آنها را به صورت نمایش بازی می کنند.
این نوع درمان، مقاومت در برابر استفاده از مواد را فراهم می کند و روابط خوبی را بین فرد مبتلا و پزشک برقرار می سازد.
درمان شناختی و رفتاری
اساس این درمان عبارتست از تمرکز در یافتن روش ها و تغییر روش هایی که با توانایی های بیمار تداخل دارد.
به جز در موارد بیماران روانی شدید، درمان شناختی و رفتاری می تواند باعث کاهش علائم اسکیزوفرنی گردد و عملکرد اجتماعی فرد را بالا ببرد.
این درمان به صورت جلسه خصوصی و یا جلسه عمومی قابل انجام است.
کنترل وزن
باید به بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، درباره حفظ وزن مناسب و رابطه بین وزن و تداخل داروهای مورداستفاده، آگاهی داده شود.
این نکته را به یاد داشته باشید که اگر بیماری دارای وزن مطلوب باشد، درمان موثرتر خواهد بود.
روند بیماری اسکیزوفرنی
احتمال مرگ و میر در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، دو برابر بقیه افراد است.
حدود نیمی از افراد مبتلا، از سوءمصرف مواد مخدر رنج می برند، موادی مثل الکل، ماریجوانا و ... .
تحقیقات نشان داده است اگر فرد مبتلا به اسکیزوفرنی مورد حمایت اعضای خانواده باشد، زندگی بهتری خواهد داشت.